مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19849 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:50

چرا انسان در برنامه هاي معنوي ، گاه دچار خستگي و وازدگي مي شود ؟
علّت اين امر در بدو نظر مي تواند ؛ حركت بدون برنامه و نظم ، خستگي و عدم تنوع در جريان عمل ، زيادي و تراكم برنامه عملي و تحميل ، بوده باشد .
در برخورد با اين مشكل سه موضع در ما هست :
1 . بي اعتنايي و قرار .
2 . درگيري و خستگي بيشتر .
3 . پرسش از اين و آن و درخواست پاسخ .
امّا راه اصلي همان مراجعه به خداوند و در ميان گذاشتن با اوست و از او چاره خواستن است . زيرا انسان بعد از تصميم ها و توبه ها به شور و حالي مي رسد و به علومي دست مي يابد و لذّت هايي مي يابد امّا دوام نمي آورد و از دست مي رود و انسان مشتاق حضور را در يك حالت نفرت و خستگي و يك ياس كشنده و جانكاه قرار مي دهد .
البته هر چقدر كه حضور و لذّت زيادتر شده باشد اين خستگي و ناراحتي زيادتر خواهد بود . اين مرحله است كه بايد انسان از آن بگذرد بايد طرح شود و تحليل شود . آنجا كه در دعاي ابوحمزه ثمالي با كلمه « لعلك » شايد تو آنها را نشان داده ، تحليلي نه علمي و خشك بلكه عاشقانه و در نجوا . كه بايد مراجعه نمود .
به هر حال ، اين محروميّت ها و هجران ها براي حركت انسان ضرورت دارند انساني كه راه افتاده و به شور و احساسي رسيده ، امتحان و فتنه دارد . اين ترس و ضعف و بيچارگي در سالك راه خدا ، به او نشان مي دهد كه بدون فيض و نصرت خدا ، نمي توان زنده بود . بي او و با هر چه غير اوست نمي تواند يك نفس كشيد . انسان پوچي و مسخرگر و بي روحي را در تمام هستي مي بيند پس « لاحول و لاقوه الا بالله » .

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.